90/6/30
1:5 ص
واژه «عشق» و مشتقات آن، در قرآن نیامده; امّا کلمه محبت)دوست داشتن) مورد عنایت و توجه خاص قرآن کریم
قرار گرفته است تا آنجا که واژه "حُبّ" (دوستى) و مشتقات آن بیش از صد بار در قرآن کریم به کار رفته و هر جا که
لازم بوده از معناى عشق (شدت دوستى) تعبیر شود، از مادّه حبّ با قرینه لفظى یا معنوى استفاده شده است;
مانند: «وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّه...;(بقره، 165) و کسانى که ایمان آورده اند، محبت بیشترى به خدا دارند...»
«...قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا...;(یوسف،30) سخت خاطرخواه او شده است.» «وَ تُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا;(فجر، 20) و مال
را دوست دارید، دوست داشتنى بسیار.»
در قرآن کریم، دو نوع عشق مورد توجه قرار گرفته است
الف) عشق صحیح یا آسمانى و حقیقى; ب) عشق باطل یا زمینى و مجازى.
آنچه بیشتر مورد توجه و عنایت قرآن است و آیات زیادى به آن اختصاص یافته، عشق در راه خداست. قرآن کریم،
نمونه اى از این عشق خدایى را در سوره طه، در داستان حضرت موسى(علیه السلام) نقل مى کند و
مى فرماید: «وَ مَآ أَعْجَلَکَ عَن قَوْمِکَ یَـمُوسَى * قَالَ هُمْ أُوْلاَءِ عَلَى أَثَرِى وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى;
(طه،83و84) و اى موسى! چه چیز تو را (دور) از قوم خودت، به شتاب واداشته است؟ گفت: اینان در پى منند،
و من {اى پروردگارم!} به سویت شتافتم تا خشنود شوى.»
آنان که از مسأله جاذبه عشق به خدا بى خبرند، ممکن است از گفتار موسى، در پاسخ سؤال پروردگار در مورد عجله او در شتافتن
به میعادگاه خداوند، شگفت زده شوند; امّا آنان که با تمام وجود این حقیقت را درک کرده اند که هرچه وعده وصل نزدیک شود، آتش
عشق، تیزتر مى گردد، بخوبى مى دانند که چه نیروى مرموزى موسى(علیه السلام) را به سوى میعادگاه «اللّه» مى کشید و آنچنان
با سرعت مى رفت که حتى قومى را که با او بودند، پشت سر گذاشت و مى دانست که تمام جهان، ارزش یک لحظه از این مناجات را ندارد..
آرى، این است راه و رسم آنان که از عشق مجازى گذشته اند و به مرحله عشق حقیقى، یعنى عشق معبود
جاودانه گام نهاده اند; عشق خداوندى که هرگز فنا در ذات پاکش راه ندارد و کمال مطلق است و آنچه خوبان همه
دارند، او تنها دارد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: عاشق بى قرار نه به غذا میل پیدا مى کند و نه از نوشیدنى گوارا لذت
مى برد. نه خواب آسوده دارد نه با دوستى انس مى گیرد و نه در خانه اى آرام خواهد داشت...; بلکه شب و روز
خدا را بندگى مى کند; به این امید که به محبوبش «اللّه» برسد...; آنچنان که خداوند از موسى بن عمران(علیه السلام)
درباره میعاد پروردگار نقل مى کند «وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى»• بنابراین، آنچه که برخى آن را عشق مجازى مى نامند،
در واقع عشق نیست; بلکه یک تمایل نفسانى و شهوانى است..
صاحب تفسیر روح المعانى براى محبت و دوست داشتن، مراحلى را ذکر مى کند و مى گوید:
نخستین مراتب محبت «هوى» (به معنى تمایل(ا ست; سپس «علاقه»، یعنى محبتى که ملازم قلب
است و بعد از آن «کلف» به معنى محبت شدید، و سپس «عشق» و بعد از آن «شعف» (یعنى حالتى که
قلب در آتش عشق مى سوزد و از این سوزش احساس لذت مى کند)، و بعد از آن «لوعه» (اندوهناک شدن
و سوختن قلب) و سپس «شغف» یعنى مرحله اى که عشق به تمام زوایاى دل نفوذ مى کند و سپس
«تدله» و آن مرحله اى است که عشق، عقل انسان را مى رباید و آخرین مرحله، «هیوم» و آن مرحله بى قرارى
مطلق است که شخص عاشق را بى اختیار به هر سو مى کشاند.
پیام رسان
من کلا دلم میخواهد همه آدمهایی که با من در ارتباط هستن دست به دست هم بدن تا جامعه ای با نشاط و آگاه والبته امام زمانی داشته باشیم